سونیا سونیا ، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

همه زندگی من سونیا

پایان ترم یک

چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخنـــــــد مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخنـــد غصه ها فانی و باقی, همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخنـــد... سلام به روی زیبا تر از ماه گل دخترم خوبی انشالله جان مادر . خوب جونم بگه برای نازنین مه جبینم که این روزها خیلی شلوغ کار شدی و شیطون ودائم در حال ورجه ورجه و جیغ و فریاد زدن.  مرتب هم در حال ریخت و پاش و کثیف کاری هستی از زبون ریختنت هم که نگو و نپرس که انقدر شیرین زبونی میکنی که حد نداره توی جملاتت هم از کلماتی استفاده میکنی که خیلی بزرگونه هستند و باعث لذت چندین برابر برای شنونده میشوند مثلا چند روز قبل رفته بودیم برات  گل سر بگیرم بعد از ای...
30 تير 1393

شوق پرواز

شبها تو بتاب من فدای تو ،به جای همه گل ها تو بخند اینک این من که به پای تو در افتادم باز ریسمانی کن از آن موی دراز تو بگیر تو ببند تو بخواه پاسخ چلچله ها را تو بگو! قصه ابر هوا را تو بخوان! تو بمان با من،تنها تو بمان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش. سلام وصد تا سلام به روی زیبا تر از ماه گل دختر قندعسلم خوبی انشالله برگ گلم . نمیدو...
24 تير 1393

مقدمه چینی

وقتی در کنارمی احساس غربت نمیکنم ، آرامم و از این زمانه سرد شکایت نمیکنم وقتی در کنارمی از خستگی های زندگی رها میشوم ، میرم         ، و یک عاشق واقعی میشوم        وقتی در کنارمی این گرمای وجودت است که به من شوق نفس کشیدن میدهد ، این عطر حضورت است که به من عشق زندگی را میدهد  بی خیال از هر چه غم است در این دنیا ، تو را عشق است که خدا به من داده  این فرشته زیبا را نه دلتنگی ، نه نا امیدی ، هیچ لحظه ای را در زندگی ام با این حس عوض نمیکنم ، من تو را به هیچ قیمتی رها نمیکنم دوستت دارم ای زیباترین حس زندگی...
19 تير 1393

با تو من همه نگاهم

  با تو دنیا...پُر مهره آسمون...پر از ستاره با تو هر گوشه ی دنیا واسه من...فرقی نداره با تو نازِ نازنینم ای قشنگِ دلنشینم از درخت...میوه ی عشق هرچقدر بخوام،می چینم با تو حرف ها...مثل شعره مثل اون شعرای سابق با تو شبها...همه مهتاب تو چشام...پرتو آفتاب خونمون...پر از بهاره واسه سرما...جا نداره وقتی تو هستی کنارم می دونی چه حالی دارم شب و روز می خوام بخونم تا نفس تو سینه دارم با تو چشمام...مثل دریاست پُرِ ماهی های رنگی توی آب...عکس تو پیداست پای صخ...
16 تير 1393

1562 روز مادرانگی

سلام بر روی ماه نازنین دختر م امروز نهم تیر یک هزار و سیصد و نود سه نازنین مه جبینیم 51 ماهگی رو تموم کردی و پا به 52 ماهگی گذاشتی   چه زود گذشت 51 ماه مادرانگی من برای ثمره وجودم دختر نازنینم . 51ماهست که که من مادر شدم. و یک دختر کوچولوی بور یک سفید برفی نازنین اومد توی آغوشم و من رو به دنیای جدید مادری راهی کرد وادیی که  فقط عشق و است و محبت ناب . مادری دنیایی است متفاوت از تمای دنیاهای دیگه سر شار از نور سرشار از عاشقی و دوست داشتن دنیایی شیرین پر از نگرانی و دلشوره ای با طعم عسل و تمامی اینها رو مدیونم به دخترک شیرین تر از جانم سونیا نازنیم د...
9 تير 1393

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم

  تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست   ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم   و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم   ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود   و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید   تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم سلام و صد تا سلام به نازدونه خودم خوبی خوشی انشالله جان مادر . چی بگم برات از اینهمه شیرین زبونی و نمک ریختنهات جوجه قشنگ من وای که دل منو بابایی رو آب میکنی وقتی که حرفهای قشنگ قشنگ میزنی و ا...
8 تير 1393

زنانگی درژن نهفته

می نویسم از تو... از تو ای شادترین... تازه ترین نغمه ی عشق... تو كه سرسبزترین منظره ای تو كه سرشارترین عاطفه را نزد تو پیدا كردم و تو كه سنگ صبورم هستی در تمامی لحظاتی كه خدا شاهد غصه و اندوهم بود به تو می اندیشم... به تو می بالم و از تو می گیرم هر چه انگیزه درونم دارم سلام نازگلم خوبی خوشی انشالله امیداورم که هرکجا هستی چرخ روزگار به کام دلت بچرخه و هر روزت بهتر از دیروز باشه واما دخترک من توی این روزها چه شیرین زبونیها ودلبریها که نداری وای که چقدر خانم شدی وخانمی از وجناتت میباره یعنی زن بودن توی خونت هست رفتارها و گفتارهای زنانه ات گاهی دیونه ام میکنه ذوق مرگ میشم وقتی که لباس عروست رو تنت میکنی و ...
5 تير 1393
1